مهسا کریمی، اصغر فلاح،
دوره ۵، شماره ۹ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
بلوط ایرانی و بنه مهمترین گونه های درختی جنگل های زاگرس هستند، استفاده بیرویه ساکنین منطقه از این درختان باعث کاهش سطح کمی و کیفی این گونه های ارزشمند و همچنین ایجاد توده های ناهمگن شده است. شناخت الگوی مکانی و اثرات متقابل درختان میتواند کلید راهنمایی برای دخالتهای مدیریتی به منظور حفظ، احیاء و توسعه جنگل ها باشد، از طرفی دیگر دخالت مداوم ساکنین منطقه زاگرس در عرصه های جنگلی باعث ایجاد مناطق ناهمگن زیادی شده است که شناخت این عرصه ها را به منظور مدیریت آنها در راستای کاهش اثر دخالت انسانها امری ضروری میسازد. بنابراین هدف این پژوهش تعیین الگوی مکانی و اثرات متقابل بلوط ایرانی و بنه در عرصه های ناهمگن جنگل های زاگرس میباشد. بدین منظور عرصهای ناهمگن به مساحت ۳۰ هکتار در جنگل های قلاجه کرمانشاه انتخاب و مورد آماربرداری صددرصد قرار گرفت و نقشهی نقطه ای درختان بلوط ایرانی و بنه در منطقهی مورد مطالعه با استفاده از روش فاصله-آزیموت تهیه شد. برای تحلیل الگوی مکانی گونه ها از شکلتک متغیره تابع K۲ و برای بررسی اثرات متقابل گونه ها از شکل دومتغیره این تابع استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که درختان بلوط ایرانی و بنه به ترتیب ۶/۸۵ و ۷/۹% از درختان عرصه ی مورد بررسی را به خود اختصاص دادهاند و دارای الگوی مختلط هستند، بطوریکه با افزایش فاصله از درختان الگوی مکانی برای بلوط ایرانی از کپهای به تصادفی و برای بنه از تصادفی به یکنواخت تغییر میکند. تحلیل شکل دومتغیره تابع K۲ بیانگر وجود جاذبه در فواصل کمتر از ۸ متر و عدم کنش متقابل گونه ها در سایر فواصل است.
حسن باهری، مهرداد قدس خواه دریایی، حسن پوربابائی،
دوره ۵، شماره ۹ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
این پژوهش اثرات طولانی مدت آتش سوزی بر ترکیب درختان و زادآوری طبیعی در جنگل های لساکوتی تنکابن را ۱۸ سال پس از وقوع آتش سوزی مورد بررسی قرار داد. در هر یک از دو منطقه آتش سوزی شده و آتش سوزی نشده ۳۰ قطعه نمونه ۱۰۰۰ متر مربعی به روش تصادفی-سیستماتیک و با استفاده از شبکه آماربرداری ۱۵۰ × ۱۰۰ متر تراکم و قطر برابر سینه درختان و تراکم گونه های درختچه ای و زادآوری برداشت شد. نتایج نشان داد که آتشسوزی ساختار ناهمسال جنگل را تغییر داده است. آتش سوزی در این قسمت از جنگل باعث تغییر ساختار از ناهمسال به همسال نامنظم گردید، و با از بین بردن درختان کم قطر و جایگزین نمودن زادآوری گونه های سایه پسند و مرغوب، سبب دور شدن جنگل از حالت اولیه شده است. آتش سوزی با تغییر در ترکیب جنگل، جنگل خالص راش را به جنگل آمیخته تبدیل کرده است که علاوه بر گونه راش، گونه های ممرز، لور، پلت، کرکف، شیردار، کرب، گیلاس وحشی، ون، بارانک و اوری نیز حضور پیدا کردند. نتایج نشان داد که آتش سوزی باعث کاهش تعداد در هکتار درختان در منطقه آتش سوزی شده شد (۰۲/۱۳۰ در آتش سوزی شده و ۷۱/۲۳۶ در آتش سوزی نشده) و از نظر میانگین تعداد در هکتار زادآوری باعث افزایش تراکم گونه ها شد (۱۷۶۵ در آتش سوزی شده و ۱۲۸۳ در آتش سوزی نشده). بین دو منطقه از نظر تراکم درختچه ها نیز اختلاف معنی داری مشاهده شد به طوری که تراکم در منطقه آتش سوزی شده (۲/۲۵۰) بیشتر از آتش سوزی نشده (۷۷/۱۹۳) بود. با توجه به شرایط منطقه مورد مطالعه، اجرای عملیات پرورشی می تواند باعث بهبود وضعیت ترکیب و تنوع زادآوری شود.
جواد پراغی، مهدی حیدری، رضا امیدی پور، مجید میراب بالو،
دوره ۵، شماره ۹ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
مرضیه زمانی، مهرداد نیکوی، حسن پوربابائی، رامین نقدی، لیلا مرادی پور،
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
جاده های جنگلی می توانند تغییرات اقلیمی در مقیاس کوچک ایجاد نمایند. این تغییرات با تغییر سن جاده و در شرایط توپوگرافیک می تواند متفاوت باشد. این مطالعه با هدف شناخت گروه گونه های بوم شناختی گیاهی و روابط بین پوشش گیاهی با عوامل محیطی با توجه به سن جاده جنگلی می باشد. مطالعه در سری های سه گانه ناو در جنگل های حوزه ۷ شمال کشور انجام شد. برای رسیدن به اهداف مطالعه ۱۴۰ قطعه نمونه مستطیل شکل ۱۵۰ متر مربعی با سنین مختلف و شرایط توپوگرافیک متفاوت برداشت شد. اطلاعات مربوط به پوشش درختی و درختچه ای، زادآوری و علفی با شیب و جهت پلات ها، سن جاده و ارتفاع منطقه، همچنین میزان نور، دما و رطوبت در مرکز پلات ها برداشت شد. برای بررسی الگوی پراکنش گروه های بومشناختی از روش رسته بندی غیر محدود و طبقه بندی گروه های بوم شناختی با تجزیه و تحلیل گونه های شاخص دو طرفه (TWINSPAN) و گرادیان CCA استفاده شد. از نرم افزار Excel و PC-ORD برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل گونه های شاخص نشان داد از ۷۲ گونه ی گیاهی، فقط ۵۲ گونه به عنوان گونه های شاخص هستند که به عنوان گونه های معرف جوامع گیاهی راش در حاشیۀ جاده ها معرفی شدند. در این تحقیق جاده های تازهساخت ( ۱۰ سال) در دو گروه گونه دوم و چهارم بومشناختی، جاده هایی با سنین متوسط (۱۰- ۲۰ سال) در گروه گونۀ سوم بوم شناختی و جاده های قدیمی (بیشتر از ۲۰ سال) در گروه گونۀ اول بوم شناختی قرار گرفتند. نتایج تحلیل MRPP (پاسخ چندگانه جایگشت) نشان داد که گروه های بوم شناختی از هم فاصله بیشتری دارند. در بین گروههای بوم شناختی فراوانی و حضور یا عدم حضور گونه ها با متغیرهای محیطی در همه قطعات نمونه یکسان نیست. نتایج نهایی نشان داد که سن جاده نه تنها در تعیین گروه گونه های بوم شناختی بلکه در شناخت گونه های شاخص در سطح منطقه و بهبود نتایج رسته بندی گروه گونه های گیاهی در جاده های چند سال ساخت تأثیر دارد.
زهرا اسماعیلی، بابک پیله ور، عبدالله کبودی، زهرا میرآزادی،
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
پدیده زوال بلوط بهعنوان یکی از مهم ترین معضلات جنگل های زاگرس، نیازمند تدابیر مدیریتی مناسب است تا موجب کاهش خشکیدگی درختان و اثرات ناشی از آن شود. دستیابی به آمار دقیق برای مدیریت بهینه این جنگلها از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین روش مناسب نمونه برداری به منظور برآورد تراکم و سطح تاج پوشش درختان زوالیافته بلوط ایرانی انجام شد. در ابتدا محدوده ای ۱۰۰ هکتاری در منطقه حفاظتشده دینارکوه ایلام انتخاب و در آن تعداد در هکتار، مختصات جغرافیایی و سطح تاج پوشش درختان زوالیافته بوسیله آماربرداری ۱۰۰ درصد اندازه گیری شد. سپس نقشه رقومی جایگاه تمامی پایهها در منطقه تهیه شد. بهمنظور ارزیابی روش مناسب نمونهبرداری با شدت ثابت سه درصد تعداد ۳۰ قطعه نمونه ۱۰ آری با استفاده از روشهای نمونهبرداری خوشهای انطباقی، تصادفی منظم و تصادفی ساده بر روی نقشه پیاده و اطلاعات مورد نظر اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که روش خوشهای انطباقی در برآورد تعداد در هکتار و سطح تاج پوشش درختان زوال یافته با توجه به میزان صحت نسبت به روش های متداول منظم تصادفی و تصادفی ساده از کارایی بیشتری برخوردار است (۵ و ۴/۷۶ درصد خطا به ترتیب برای برآورد تراکم و سطح تاجپوشش). از آن جایی که روش نمونه برداری خوشهای انطباقی از روش های مناسب نمونه برداری درجمعیتهای خوشهای میباشند می توان نتیجهگیری کرد که پراکنش درختان بلوط زوالیافته از الگوی کپهای تبعیت میکند از این رو روشنمونه برداری خوشه ای به عنوان یک روش نمونه برداری مناسب در برآورد درختان بلوط زوالیافته در جنگل های زاگرس معرفی می گردد.
رؤیا عابدی، طوبی عابدی،
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
حفاظت از تنوع گونهای ضامن حفاظت از فرآیندهای طبیعی و ارزشهای اکولوژیکی بوده و کسب اطلاعات درست درباره شرایط و مکانهای حضور گونههای در معرض خطر، حفاظت و مدیریت مناطق جنگلی را تسهیل خواهد کرد. مطالعه حاضر در منطقه جنگلی ارسباران با هدف ارزیابی دو روش نمونهبرداری دایرهای و روش فاصلهای نزدیکترین فرد مورد بررسی قرار گرفت. نمونهبرداری به روشهای قطعهنمونههای دایرهای به مساحت ۱۰۰۰ مترمربع و نمونهبرداری فاصلهای نزدیکترین فرد در ۶۰ قطعه نمونه اندازهگیری و با آماربرداری صد درصد مقایسه شد. شاخصهای غنا، یکنواختی، شانون-وینر و سیمپسون در پکیج BiodiversityR در محیط نرم افزار R و مقایسه میانگینها با آزمون t مستقل انجام شد. نتایج نشان داد که روشهای نمونهبرداری با قطعهنمونههای دایرهای (به عنوان یکی از روشهای متداول در بررسی تنوع زیستی در اکوسیستمهای جنگلی) و نمونهبرداری فاصلهای نزدیکترین فرد با آماربرداری صد درصد در سطح احتمال ۰/۰۵ اختلاف معنیداری نداشتند. تمامی شاخصهای تنوع، غنا و یکنواختی مقدار بالای تنوع گونهای را در منطقه نشان دادند. بیشترین مقدار شاخص ارزش اهمیت گونه (SIV) برای گونه کرب (Acer campestre) به عنوان مهم ترین گونه در منطقه بهدست آمد. بنابر نتایج حاصل از این پژوهش روش نمونهبرداری فاصلهای نزدیکترین فرد به عنوان روشی کارآمد در برآورد تنوع زیستی در اکوسیستم جنگلی مورد مطالعه، قابل استفاده میباشد.
مجتبی ایمانی راستابی، سید محمد حسینی نصر، جمشید حاتم، حمید جلیلوند،
دوره ۶، شماره ۱۱ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
آکاسیا ویکتوریا درخت غیر بومی ایران است اما با اهداف مهمی مانند تثبیت تپه های شنی و زیبایی منظر در مناطق جنوبی کشور به ویژه در استانهای خوزستان و ایلام کاشت می شود. هر گونه پژوهش در امر توسعه درختان بومی و غیربومی سازگار با شرایط گرد و غبار خیز کشور مانند استانهای غربی حائز اهمیت فراوان است. بدون تردید کشت درون شیشه ای درختان یکی از سریع ترین و مطمئن ترین راه های دستیابی به تولید انبوه درختان است. هدف از این تحقیق بررسی اثر محیط کشت های مختلف گیاهی بر صفات مورفولوژیک آکاسیا ویکتوریا در شرایط درون شیشه ای بود. بذور مورد نیاز از مرکز بذر کلوده آمل تهیه شد. پژوهش حاضر در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار شامل محیط کشت های MS، WPM، DKW، B۵، L۲ و N۶ و هر تیمار با ۲۴ تکرار مورد بررسی قرار گرفت. صفات ریختی مورد مطالعه شامل درصد جوانه زنی، طول ساقه و ریشه، تعداد شاخه دوانی، وزن تر ساقه و ریشه، وزن خشک ساقه و ریشه، وزن تر و وزن خشک زیتوده کل گیاهچه به مدت ۴۲ روز مورد آزمایش قرار گرفتند. بعد از جمع آوری داده ها در نرم افزار SAS تجزیه واریانس و مقایسه میانگین با روش آزمون چند دامنه ای دانکن انجام شد. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین محیط کشت های مورد بررسی، به استثنای صفت نسبت طول ساقه به ریشه، در بقیه صفات در سطح معنی داری یک درصد، تفاوت معنی دار وجود دارد. مقایسه میانگین نشان داد که صفات تعداد شاخه دوانی، وزن خشک ساقه، وزن تر و خشک ریشه، وزن خشک و تر زیتوده کل گیاهچه در محیط کشت WPM و صفات طول ساقه و ریشه و وزن تر ساقه در محیط کشت L۲ بیشترین مقدار خود را داشتند. همچنین نتایج نشان داد که علیرغم انتظار، محیط کشت MS ضعیف ترین عملکرد را نسبت به دیگر محیط کشت ها در ارتباط با صفات داشت. می توان پیش بینی کرد که محیط کشت های WPM و L۲ برای تولید گیاهچه از بذور آکاسیا ویکتوریا در شرایط درون شیشه ای عملکرد بهتری نسبت به دیگر محیط کشت های مورد بررسی خواهند داشت.
توحید صلاحی، حسن پوبابایی، مازیار صلاحی، سرخوش کرم زاده،
دوره ۶، شماره ۱۱ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی و ارزیابی پوشش گیاهی جنگلکاری های سوزنی برگ و پهن برگ با وسعت ۲۲۰ هکتار از جنگلکاری سوزنی برگ کاج تدا و جنگلکاری های پهن برگ صنوبر و توسکای قشلاقی و مقایسه آن با جنگل طبیعی در پارک جنگلی حفاظت شده بی بی یانلو آستارا صورت گرفت. تعداد ۶۰ قطعه نمونه ۱۰۰۰ متر مربعی به روش تصادفی- منظم و با استفاده از شبکه آماربرداری ۱۵۰×۱۵۰ متر در جنگلکاری ها و ۲۰۰×۲۰۰ متر در جنگل طبیعی برداشت شد. طیف زیستی گیاهان بر اساس شکل های رویشی رانکایر و پراکنش جغرافیایی گونه ها براساس روش زهری (Zohary) تعیین شد. نتایج حاصل از بررسی نشان داد که تعداد ۹۲ گونه گیاهی متعلق به ۷۹ جنس و ۴۸ خانواده در این پارک جنگلی حضور دارند که بیشترین تعداد گونه ها متعلق به خانواده های Rosaceae، Lamiaceae، Aspidiaceae و Poaceae بود. از نظر شکل زیستی، همیکریپتوفیت ها و فانروفیت ها در مجموع با ۶۷ درصد شکل های رویشی غالب بودند. بررسی پراکنش جغرافیایی گیاهان منطقه نشان داد که عناصر گیاهی ناحیه اروپا- سیبری با ۲۸ درصد بیشترین عناصر گیاهی منطقه مورد مطالعه را تشکیل می دهند.
ایاد اعظمی، احمد حسینی، جعفر حسین زاده،
دوره ۶، شماره ۱۱ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
شناخت تغییرات رطوبت به دلیل مرتبط بودن آن با ویژگی های هیدرولوژیکی، بوم شناختی و فیزیوگرافی ناحیه رویشگاهی مهم است. به این منظور میزان رطوبت خاک در چهار جهت اصلی و سه عمق ۵۰، ۷۰ و ۱۱۰ سانتیمتری خاک به مدت دو سال آبی از مهر ۱۳۹۲ تا شهریور ۱۳۹۴ در منطقه جنگلی مله سیاه ایلام اندازهگیری و تجزیه دادهها در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با نرمافزار SAS انجام شد. نتایج نشان داد اثر جهت و عمق خاک بر رطوبت خاک معنیدار بود، بهطوریکه ذخیره رطوبتی در جهت جنوبی و شمالی با ۹/۲۱ و ۷/۱۹ و در دامنه شرقی و غربی ۱۹ و ۵/۱۵ میلیمتر ثبت شد. همچنین متوسط ماهانه رطوبت خاک در سه عمق ۷۰، ۱۱۰ و ۵۰ به ترتیب ۴/۱۸، ۴/۱۷ و ۵/۷ میلیمتر بود. به عبارتی اثر عمق خاک و جهت جغرافیایی بر رطوبت خاک مؤثر است اما در سال خشک ۹۴-۱۳۹۳ و دوره خشک سال (خرداد تا شهریور ماه) تغییرات قابل توجه نیست. همچنین نتایج نشان داد نرخ خشکی ماهانه (گذر از دوره مرطوب به خشک سال) در سال مرطوب بیش از سال خشک است و با افزایش عمق خاک، بیشتر میشود. بر اساس تجزیه بافت خاک رویشگاه، دامنه رطوبت مطلوب برای رویش گیاهی بین ۱۵ تا ۳۰ درصد بود و بر این اساس بیشینه تنش خشکی وارده به پوشش گیاهی و به ویژه گونه بلوط در مرداد و شهریور ماه می باشد که مصادف با اوج رشد رویشی و مرحله زایشی گونههای درختی بلوط است.
میلاد صفری، کیومرث سفیدی، احمد علیجانپور، محمد رضی الهیان،
دوره ۶، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
زادآوری طبیعی ضامن بقای تودههای جنگلی و توسعه پایدار جنگل است. مطالعه حاضر بهمنظور بررسی وضعیت زادآوری طبیعی در تودههای بلوط سیاه (Quercus macranthera Fisch. & C.A.Mey. ex Hohen.) در منطقه حفاظت شده ارسباران انجام شد. فراوانی زادآوریهای دانهزاد و شاخهزاد در قطعات نمونه مربعی بهمساحت یک هکتار (۱۰۰×۱۰۰ متر) در رویشگاه این گونه و در سه طبقه ارتفاعی ۱۴۰۰- ۱۲۰۰، ۱۶۰۰- ۱۴۰۰ و ۱۸۵۰- ۱۶۰۰ متر بالاتر از سطح دریا و در هر ارتفاع سه قطعه نمونه اندازهگیری شد. کلاسههای بررسی فراوانی زادآوری در سه گروه شامل نونهال با ارتفاع کمتر از ۳۰ سانتیمتر، نهال با ارتفاع ۱۳۰- ۳۰ سانتیمتر و نهال با ارتفاع بیشتر از ۱۳۰ سانتیمتر به تفکیک منشأ زادآوری شامل دانهزاد و شاخهزاد و نوع گونه ثبت شد. نتایج نشان داد که زادآوری دانهزاد و شاخهزاد در گروه نهالهای با ارتفاع بیشتر از ۱۳۰ سانتیمتر دارای بیشترین فراوانی و ارتفاع ۱۶۰۰- ۱۴۰۰ متر بالاتر از سطح دریا دارای بیشترین درصد فراوانی زادآوری کل گونهها بود. همچنین با افزایش ارتفاع از فراوانی زادآوری شاخهزاد کم و به فراوانی دانهزاد افزوده میشد. همچنین فراوانی زادآوری دانهزاد و شاخهزاد در دامنههای ارتفاعی مختلف از سطح دریا، گروههای مختلف زادآوری و گونههای مختلف بر اساس تجزیه واریانس دو طرفه دارای اختلاف معنیدار بودند. براساس نتایج حاصل از مطالعه حاضر میتوان گفت که میزان دسترسی به تودههای جنگلی و افزایش میزان تخریب توسط انسان و دام از فراوانی زادآوری گونهها کاسته و زادآوری شاخهزاد را گسترش میدهد، در حالیکه با افزایش ارتفاع از سطح دریا و کاهش دسترسی، میزان زادآوری دانهزاد افزوده خواهد شد. بنابراین قرق کردن و اقدامات حفاظتی میتواند با کاهش تخریب عرصه، به زادآوری طبیعی دانهزاد کمک کند.
زهرا ویس کرمی، بابک پیله ور، علی حقی زاده،
دوره ۶، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی نقش آشفتگی انسانی در ذخیره مواد غذایی نیتروژن و فسفر توسط گونههای علفی در جنگلهای بلوط دارمازوی استان لرستان میپردازد. بدین منظور دو منطقه جنگلی تخریبشده و حفاظتشده با شرایط اکولوژیکی و فیزیوگرافی مشابه انتخاب گردید که تنها تفاوت آنها حضور آشفتگی انسانی در منطقه تخریبشده بود. اطلاعات مربوط به اشکوب علفی، درختی و خاک با استفاده از قطعات نمونه با مقیاسهای متفاوت و بهصورت تصادفی در هر منطقه برداشت شد. مناطق جنگلی موردمطالعه به لحاظ شاخصهای تنوع و غنای گونهای، گونههای عمومی، میزان زیستتوده، نیتروژن، فسفر و ذخیره مواد غذایی گیاهان مقایسه شدند. نتایج نشان داد که بین دو منطقه تحت حفاظت و تخریبیافته به لحاظ غنای گونهای، تعداد گونههای علفی، شاخصهای غنای مارگالف و تنوع شانون- وینر، میزان زیستتوده روی زمینی و زیرزمینی اختلاف معنیداری وجود دارد. همچنین در منطقه تحت حمایت میزان زیستتوده روی زمینی و زیرزمینی نسبت به منطقه تخریبشده به ترتیب ۷/۴۳% و ۳/۳۵% بیشتر بود. بر اساس نتایج در منطقه حفاظتشده مقادیر نیتروژن و فسفر بیشتری توسط گونههای علفی ذخیره میگردد. همچنین تعداد بیشتر گونههای بومی و بهبود حاصلخیزی خاک سطحی در رویشگاه جنگلی حفاظتشده منجر به بهبود شرایط محیطی رویشگاه و فراهم نمودن شرایط مناسب برای برگشتپذیری اکوسیستم گردیده است. همچنین نگهداری بیشتر مواد غذایی توسط گیاهان علفی در جنگل تحت حفاظت، گویای نقش مهم این گیاهان در ذخیره و نگهداشت عناصر غذایی اکوسیستم است چنانچه میزان ذخیره مواد غذایی در منطقه دچار آشفتگی بسیار کمتر است.
فرشته مرادیان فرد، کامبیز طاهری آبکنار، ابوذر حیدری صفری کوچی، یعقوب ایران منش،
دوره ۶، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
گیاهان دارویی از جمله منابع طبیعی ارزشمندی هستند که امروزه مورد توجه کشورهای توسعه یافته جهان قرارگرفته و بهعنوان مواد اولیه جهت تبدیل به داروهای کم خطر و پربازده برای انسان تلقی می شوند. یکی از این گونههای با ارزش، درختچه زردکیش (Cionura erecta) است که در مناطق محدود و خاصی از کشور ما پراکنش دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ترکیبات شیمیایی اسانس این گونه می باشد. بهاین منظور نمونه هایی شامل برگ، ساقه و میوه گیاه از منطقه چهارطاق در استان چهارمحال و بختیاری جمعآوری و به وسیله دستگاه کلونجر اسانس گیری شد. برای شناسایی ترکیبات تشکیلدهنده اسانس از دستگاه کراماتوگراف گازی متصل شده به طیفسنج جرمی (GC-MS)، با مقایسه شاخص های بازداری و مطالعه طیفهای جرمی استفاده شد. نتایج نشان داد اسانس این گونه دارای ترکیبات ارزشمندی چون اوژنول (Eugenol)، اکسید کاریوفیلن (Caryophyllene oxide)، سدرون (Cedron-۹- one) و آلفا کادینول (Alpha cadinol) است که در صنعت و داروسازی و کنترل آفات کاربرد فراوانی دارند. در این بررسی مجموعاً ۲۳ ترکیب شناسایی شد که در این میان ترکیبات آلفا مورولن (Alpha murolene)، سدرون و اوژنول، بیشترین مواد مؤثر اسانس را به خود اختصاص داد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که اسانس گونه مورد مطالعه از نظر عناصر معدنی فسفر، منیزیم، آهن، مس، سدیم و روی غنی می باشد.
میرمظفر فلاح چای، ساناز خوش منظر،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از ویژگیهای مهم جوامع گیاهی، الگوی پراکنش مکانی درختان میباشد. این الگوها با اندازهگیری و تعیین موقعیت درختان در تودهها و وارد کردن آنها در چارچوبهای تحلیلی، اندازهگیری میشوند. چوناطلاعات مکانی به مدیران منابع طبیعی اجازه می دهد تا بتوانند تصمیمات را با دقت بیشتری اتخاذ و اجرا نمایند. هدف از این تحقیق نیز بررسی الگوی مکانی گونه افراپلت Acer velutinum Boiss. در دو توده بالا و پایین تر از ۸۰۰ متر از سطح دریا در جنگلهای ناو اسالم در استان گیلان میباشد. برای این منظور، از روش نمونهبرداری فاصلهای استفاده شد. جهت جمع آوری اطلاعات لازم در مجموع مشخصات مورد نظر ۸۸ اصله درخت افرا پلت از تعداد ۳۰ قطعه نمونه ۱۰ آری (۱۰۰۰ مترمربع) در دو طبقه ارتفاعی در عرصهای به مساحت ۳۰ هکتار (در هر طبقه ارتفاعی ۱۵ هکتار) با شبکه آماربرداری به ابعاد ۱۰۰×۱۰۰ متر برداشت شد، به طوریکه محل تقاطع اضلاع شبکه نقاط نمونه برداری به عنوان مراکز قطعه نمونه نیز در نظر گرفته شدند و در داخل هر قطعه نمونه تعداد درخت، قطر، ارتفاع کل، فاصله نزدیکترین درخت به مرکز قطعه نمونه و فاصله نزدیک ترین درخت به درخت اول در خصوص گونه افرا مورد اندازه گیری قرار گرفت. برای تحلیل الگوی مکانی از شاخصهای هاپکینز، نسبت واریانس به میانگین، پراکندگی موریسیتا، استاندارد موری سیتا و جانسونو زایمر استفاده گردید که به ترتیب شاخص های نام برده شده الگوی پراکنش تصادفی، یکنواخت، حداکثر یکنواختی (برای هر دو شاخص موری سیتا و استاندارد موری سیتا) و یکنواخت را نشان دادند. به طورکلی می توان بیان داشت که توانمندی این شاخصها امکان مقایسه یک توده با توده های دیگر را میسر ساخته و از آنها میتوانبه عنوان یک ابزار مناسب برای مدیریت پایدار جنگل های شمال استفاده کرد.
شیرزاد محمدنژاد کیاسری، خسرو ثاقب طالبی، کامبیز اسپهبدی،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
در این تحقیق روشهای مختلف تنک کردن سوییسی (تنک کردن از بالا با انتخاب مثبت) و دانمارکی (تنک کردن مخلوط) در یک جنگلکاری ۲۰ ساله بلندمازو در منطقه پایین بند نکا از استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در قالب بلوک های کامل تصادفی، با سه تکرار و سه تیمار در نه کرت انجام شد. اطلاعات کمی و کیفی درختان با آماربرداری صد در صد در هر قطعه انجام پذیرفت. به منظور تنوع گونه ای گیاهان در هر کرت سه ریز قطعه نمونه ۴۹ مترمربعی به صورت منظم تصادفی انتخاب شد. سپس با شناسایی کلیه گونه های گیاهی مقدار تاج پوشش هر یک از آنها تعیین و زادآوری طبیعی آن سطح محاسبه شد. نمونه برداری تنوع بی مهرگان خاکزی نیز از عمق صفر تا ده سانتیمتری مرکز هر ریز قطعه نمونه صورت گرفت. آماربرداری در سالهای ۱۳۹۱ (پیش از انجام عملیات تنک کردن) و سال ۱۳۹۵ (پنج سال پس از تنک کردن) انجام شد. نتایج ارزیابی کمی و کیفی درختان نشان داد که متوسط قطر برابر سینه، متوسط فراوانی کیفیت درختان و متوسط زادآوری طبیعی درختان در
تیمارهای تنگ شده بیشتر از تیمار شاهد بوده و تاثیر مثبت شیوه تنک کردن دانمارکی بیشتر از شیوه سوییسی شد. متوسط افزایش تنوع گونه ای گیاهان عرصه شاهد در طول پنج سال بالاتر از تیمارهای تنک شده شد. با این حال شرایط تیمار دانمارکی مناسبتر از تیمار سوییسی بود. از سوی دیگر به لحاظ تنوع گونه ای بی مهرگان خاکزی، شیوه سوییسی شرایط مناسبتری نسبت به شیوه دانمارکی داشت. در مجموع این تحقیق نشان داد در عرصه های جنگلکاری انجام عملیات تنک کردن ملایم با شیوه دانمارکی مناسبتر از شیوه سوییسی است.
زینب پورقلی، فریبرز ایران دوست، کیومرث سفیدی، خسرو ثاقب طالبی، فرشاد کیوان بهجو،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
ساختار جنگل چیدمان مکانی ویژگی های درختان از جمله سن درخت، ابعاد، گونه، جنسیت و مواردی از این دست را مورد توجه قرار می دهد. تحقیق حاضر با هدف بررسی ساختار توده های راش در فاز تحولی تشکیل روشنه و بهکارگیری مجموعه ای از شاخص های مبتنی بر نزدیک ترین همسایه در جنگل های اسالم انجام گرفت. سه قطعه یک هکتاری که به لحاظ داشتن مشخصه های ساختاری به فاز تحولی تشکیل روشنه تعلق داشتند. انتخاب و در هر قطعه شبکه ۳۰×۳۰ متر پیاده شد. پس از پیاده کردن شبکه ویژگی های کمی و کیفی دو درخت راش در نزدیک ترین فاصله به محل تقاطع شبکه بهعنوان درختان شاهد شماره یک و دو به همراه سه درخت همسایه مربوط به هر یک از درختان شاهد که در نزدیکترین فاصله از آن واقع شده بودند برداشت شد. فاصله بین درختان شاهد و همسایه ها و همچنین فاصله درختان همسایه نسبت به یکدیگر اندازهگیری و بر اساس روابط مثلثاتی فیثاغورث زاویه بین درختان شاهد و همسایه ها محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین تعداد درختان در این فاز ۳۷۹ اصله در هکتار و متوسط حجم سرپا و حجم خشکه دار به ترتیب ۵۱۴ و ۳۶ مترمکعب یا سیلو در هکتار می باشد. میانگین شاخصهای آمیختگی گونهای، تمایز قطری، تمایز ارتفاعی و شاخص فاصله ی همسایگی در سه قطعه نمونه بهترتیب ۲۳/۰، ۴۳/۰، ۸۷/۰ و ۸۷/۴ متر به دست آمد. با استفاده از اطلاعات حاصل از کمی سازی ساختاری توده های دست نخورده می توان فعالیت های مدیریت جنگل را مورد ارزیابی قرار داد.
مسعود طبری کوچکسرایی، آرش امینی، سید محسن حسینی، حامد یوسف زاده،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
این تحقیق با هدف شکست خواب و بهبود جوانه زنی بذرهای نارس و رسیده یکی از گونه های نمدار (rubra subsp. caucasica form angulata Tilia) انجام شد. بذرها از ارتفاعات میان بند (۵۰۰ متر از سطح دریا) جنگل های چمستان (حوزه شهرستان نور)، جمع آوری شد. بذرهای با پریکارپ رسیده و نارس، در تیمارهای ۱) لایهگذاری سرد (فاقد پیش تیمار) و ۲) آغشته به هیدروکسید سدیم (۳۰%)+لایهگذاری سرد؛ همچنین، بذرهای بدون پریکارپ رسیده و نارس، در تیمارهای ۱) آغشته به جیبرلیک اسید (۵۰۰ میلی گرم در لیتر)+لایهگذاری سرد، ۲) آغشته به کینتین اسید (یک میلی گرم در لیتر)+لایه گذاری سرد، در سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد آزمایش قرار گرفتند. بیشترین میزان جوانه زنی متعلق به بذر رسیده بدون پریکارپ-آغشته به پیش تیمارهای جیبرلیک اسید یا کینتین اسید و بذر نارس با پریکارپ-فاقد پیش تیمار بود. بیشترین سرعت جوانه زنی به بذر نارس با پریکارپ-فاقد پیش تیمار و بیشترین مدت جوانه زنی به بذر رسیده بدون پریکارپ-آغشته به جیبرلیک اسید اختصاص داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که برای جوانه زنی بهینه بذر این گونه، با مبدﺃ میان بند، بهتر است بذر نارس با پریکارپ تنها در معرض لایه گذاری سرد (بدون اعمال پیش تیمار) قرار گیرد.
محدثه جعفری افراپلی، کیومرث سفیدی، سعید ورامش، سیدمحمد واعظ موسوی،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
گونه سرخدار گونه بومی و باستانی جنگلهای شمال است که در سالهای اخیر با توجه به در معرض خطر بودن مورد توجه قرارگرفته است. هدف این پژوهش ارائه ویژگیهای کمی ساختار تودههای جنگلی در رویشگاه طبیعی تودههای سرخدار در جنگلهای افراتخته است. بهاین منظور شبکه آماربرداری به ابعاد ۳۰×۳۰ متر پیاده شده و در محل تقاطع اضلاع شبکه تعداد ۱۲ محل نمونهبرداری انتخاب (در مجموع ۳۶ نقطه) و نزدیکترین درختان سرخدار به مرکز تقاطع بهعنوان درخت شاهد همراه با سه درخت جانبی که در نزدیکترین فاصله از درخت شاهد قرار داشتند با استفاده از روش فاصلهای و بدون پلات اندازهگیری شدند. برای بررسی ساختار از شاخصهای آمیختگی، تمایز قطری و ارتفاعی، فاصله درختان و کلارک و ایوانز استفاده شد. نتایج نشان داد که متوسط مقادیر عددی شاخص زاویه یکنواخت برای سه قطعه مورد بررسی ۶۴/۰ و کلارک ایوانز حدود یک است که تعیینکننده چیدمان تصادفی در این جنگلها است. شاخص آمیختگی ۶۱/۰ به دست آمد که نشاندهنده آمیختگی سرخدار با سایر گونهها است. شاخص فاصله درختان نیز حد متوسطی (دو تا چهار متر) و شاخص تمایز قطری و ارتفاعی نیز اختلاف کمی در قطر و ارتفاع اینگونه نشان داد. گونه سرخدار در رویشگاه طبیعی خود تمایل به آمیختگی نسبتاً زیاد با سایر گونهها دارد، از نظر اندازه (قطر درختان) ساختار تودههای سرخدار همگن و از حیث ساختار ارتفاعی نسبتاً یکدست است. کاهش پایههای جوان سرخدار در نتیجه مرگومیر درختان در طبقه قطری کمتر از ۱۵ سانتیمتری و رقابت شدید گونه سرخدار با سایر گونههای درختی لزوم توجه بیشتر و تلاش در جهت حفظ رویشگاه اینگونه باارزش دارد.
محمدباقر محمودی، حمید جلیلوند، سید محمد حجتی، یحیی کوچ،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ترکیب و تنوع گونهای پوشش گیاهی در طول کاتنا، در دو تودهی مدیریت شده و مدیریت نشده راش جنگل اسالم انجام شد. برای هر یک از تودهها سه ساختار کاتنا V شکل در نظر گرفته شد. سپس در امتداد هر کاتنا و در موقعیت شیبها (قله، شانه، پشتی، پای و پنجه شیب) ، قطعات نمونه ۴۰۰ متر مربعی با حداقل فاصله بهصورت انتخابی برای بررسی وضعیت تراکم و تنوع گونههای درختی و درون هر یک از آنها نیز زیر قطعه نمونه های چهار متر مربعی برای مطالعه ترکیب و تنوع زادآوری و پوشش علفی پیاده شد. جهت تحلیل شاخص های تنوع، غنا و یکنواختی از شاخص های سیمپسون، مارگالف و کامارگو استفاده شد. نتایج نشان داد گونه راش بالاترین درصد تاج پوشش و بیشترین تراکم زادآوری را دارد. اثر موقعیت شیب بر شاخص تنوع سیمپسون و یکنواختی کامارگو در گونه های درختی و همچنین تنوع سیمپسون و غنای مارگالف در گونه های علفی معنی دار بود ولی در مورد زادآوری هیچ یک از شاخص ها معنی دار نشد. گونه های Dryopteris filix-mass L. وAsperula odorata L. بالاترین فراوانی را به ترتیب در توده های مدیریت شده و نشده دارا بودند. با توجه به اینکه فرم غالب زمین در رویشگاه های جنگلی شمال کشور به صورت افت و خیزهای متوالی (کاتنا) می باشد، بنابراین لازم است اجرای برنامه های جنگل شناسی (حفاظت، احیا، توسعه و بهره برداری) با توجه ویژه به مدیریت کاتنا صورت گیرد.
محیا تفضلی، پدرام عطارد، سیدمحمد حجتی، مهرسده تفضلی،
دوره ۷، شماره ۱۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
تغییر در کیفیت باران رسیده به بستر جنگل از مهمترین پیامدهای جنگل کاری با گونههای بومی و غیر بومی جهت احیای جنگلهای مخروبه خزری است. هدف از اجرای تحقیق حاضر، مقایسه ترکیب شیمیایی آب تاجبارش تودههای دست کاشت پلت (Acer velutinum Bioss.) و بروسیا (Pinus brutia Ten.) در جنگل دارابکلای ساری بود. مقدار آب باران و آب تاجبارش از ۱۵ اردیبهشت تا ۱۵ اسفند ماه ۱۳۹۱ به ترتیب با استفاده از شش و ۲۰ عدد جمعآوری کننده پلاستیکی جمعآوری شدند. جهت مقایسه غلظت عناصر پتاسیم، کلسیم و منیزیم در آب تاجبارش تودههای مذکور با آب باران، غلظت عناصر مذکور در چهار نمونه آب تاجبارش از هر توده و چهار نمونه آب باران در هر ماه اندازهگیری شد. نتایج نشان داد مقدار متوسط هدایت الکتریکی آب تاجبارش در فصل رویش در توده پلت (۱۷۰ میکروزیمنس بر سانتیمتر) بهطور معنیداری (۰۵/۰p<) بیشتر از توده بروسیا (۱۳۵ میکروزیمنس بر سانتیمتر) و آب باران (۵۵ میکروزیمنس بر سانتیمتر) بود. متوسط غلظت در دوره اندازهگیری برای عناصر پتاسیم (پلت ۱۵/۶ و بروسیا ۶۳/۵ میلیگرم بر لیتر)، کلسیم (پلت ۵۳/۰ و بروسیا ۸۳/۰ میلیگرم بر لیتر) و منیزیم (پلت ۵۹/۰ و بروسیا ۵۵/۰ میلیگرم بر لیتر) بین دو توده پلت و بروسیا بدون تفاوت معنیدار (۰۵/۰p>) اندازهگیری شد. متوسط غلظت عناصر پتاسیم و منیزیم در دوره مورد مطالعه در آب تاجبارش تودههای پلت (پتاسیم: ۱۵/۶ و منیزیم: ۵۹/۰ میلیگرم بر لیتر) و بروسیا (پتاسیم: ۶۳/۵ و منیزیم: ۵۵/۰ میلیگرم بر لیتر) بهطور معنیداری (۰۵/۰p<) بیشتر از آب باران (پتاسیم: ۲۴/۰ و منیزیم: ۳۲/۰ میلیگرم بر لیتر) بود. نتایج این تحقیق نشان داد که جنگل کاری منجر به تغییر در کیفیت آب رسیده به جنگل میشود. لازم است در مطالعات آینده، تأثیر سایر گونههای بومی و غیر بومی نیز بر ترکیب شیمیایی آب تاجبارش مطالعه شود.
سیدمصطفی مسلمی سیدمحله، سیدغلامعلی جلالی، سیدمحمد حجتی، یحیی کوچ،
دوره ۷، شماره ۱۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
در این پژوهش اثرات توده های مختلف بر روی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و تنوع زیستی گیاهی در جنگل های سری الندان-ساری، قطعه ۱۷ مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور ۳۳ قطعه نمونه ۴۰۰ مترمربعی در پنج کاربری توده جنگل طبیعی راشستان خالص، جنگل آمیخته، توده جنگل کاریشده زبان گنجشک، توده جنگل کاریشده نوئل و توده جنگل مخروبه به منظور بررسی وضعیت زادآوری و تنوع پوشش گیاهی زیرآشکوب پیاده شد. در هر یک از قطعات نمونه یک نمونه خاک از عمق ۱۰-۰ سانتیمتری به منظور بررسی مشخصه های فیزیکی و شیمیایی خاک برداشت شد. نتایج نشان داد که در بخش گونه های زیرآشکوب شاخص های تنوع گونه ای سیمپسون و شانون وینر در بین توده های مختلف مورد بررسی دارای اختلاف معنی دار است و توده های آمیخته و جنگل مخروبه دارای بیشترین مقادیر بودند. همچنین نتایج مقایسه شاخص های تنوع زیستی گیاهی بخش زادآوری در بین توده ها نشان داد که شاخص های غنای گونه ای مارگالف و منهینیک و تنوع گونهای سیمپسون و شانون وینر در بین توده ها دارای اختلاف معنی دار است و جنگل آمیخته دارای بیشترین مقادیر این شاخص ها بود. نتایج تجزیه واریانس مشخصه های خاک نشان داد فقط مشخصه های درصد رطوبت خاک، اسیدیته و درصد کربن در بین توده های جنگل مورد بررسی دارای اختلاف معنی دار هستند. به طورکلی نتایج تحقیق حاضر به روشنی نشان می دهد که کاربری جنگل آمیخته از نظرشاخص های تنوع زیستی گیاهی و مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک نسبت به دیگر کاربری ها دارای بهترین عملکرد می باشد.