1- سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
چکیده: (14 مشاهده)
مقدمه و هدف: ترسیب کربن در زیتوده گیاهی و خاکهایی که تحت این زیتوده هستند، سادهترین راهکار برای کاهش دیاکسیدکربن اتمسفری است. جنگلها به دلیل تولید زیتوده زیاد نقش ویژهای در ترسیب کربن جو دارند و از جنبه اندوخته کربن بسیار مورد توجه هستند. رویشگاههای جنگلی زاگرس طی سالیان گذشته از جنبههای کمی و کیفی بهشدت مورد تخریب قرار گرفته است و به دنبال آن نقش کلیدی این اکوسیستمها در کنترل تغییرات اقلیمی تحت تاثیر واقع شده است. ارزیابی تغییرات کمی ذخیره کربن رویزمینی، لاشریزه و خاک درجنگلهای زاگرس میتواند اهمیت و ارزش این بومسازگان حیاتی را از جنبههای اقتصادی و زیستمحیطی نشان دهد و در برنامههای مدیریت پایدار منابع جنگلی مفید واقع شود. در پژوهش حاضر، اندوخته کربن در قطعات نمونه ثابت مورد سنجش و پایش قرار گرفت که تاکنون در غرب کشور انجام نشده است. این پژوهش آغازی برای پایشهای بلندمدت و مدلسازیهای تغییر اقلیم است که نتایج این بررسیها در بلندمدت میتواند در مدلسازی ترسیب کربن و تغییرات گرمایش جهانی استفاده شود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تعیین تغییرات اندوخته کربن رویزمینی، لاشریزه و خاک تودههای دانهزاد و دانهوشاخهزاد بلوط ایرانی در جنگلهای دالاب استان ایلام طی سالهای 1398 تا 1401 انجام شد.
مواد و روشها: در این پژوهش ابتدا دو توده جنگلی بلوط ایرانی با فرمهای دانهزاد و دانهوشاخهزاد انتخاب شد. در هر توده جنگلی یک قطعهنمونه مربعی شکل یک هکتاری (ابعاد 100 × 100 متر) دائمی بهصورت تصادفی انتخاب و پیاده شد. مشخصههای کمی تمام درختان موجود در قطعات نمونه به منظور تعیین وضعیت هر توده و نیز انجام محاسبات زیتوده و اندوخته کربن رویزمینی تودهها اندازهگیری شد. همچنین در هر قطعهنمونه، پنج نمونه خاک در چهارگوشه و مرکز قطعهنمونه بهطور منظم از عمق 30-0 سانتیمتری برداشت شد و مقادیر کربن، رطوبت، وزن مخصوص ظاهری و درصد سنگریزه خاک اندازهگیری شد. برای برآورد اندوخته کربن لاشریزه 10 میکروپلات 5/0 متر مربعی بهطور تصادفی منظم در هر قطعه نمونه پیاده شد و دو گروه لاشریزههای ریز و درشت موجود در آنها بهطور جداگانه جمعآوری شد. لاشریزههای ریز شامل کلیه لاشبرگها، لایههای هوموس و کلیه قطعات چوبی کوچک (قطر کمتر از یک سانتیمتر)، و لاشریزههای درشت شامل قطعات چوبی بزرگ (قطر بیشتر از یک سانتیمتر) بود. اندازهگیری مشخصههای کمی درختان در سال اول پژوهش و نمونهبرداری خاک و لاشریزه طی 4 سال از اجرای پروژه انجام شد. برای بررسی تغییرات صفات کمی مربوط به لاشریزه و خاک تحت تأثیر سال نمونهبرداری و فرم توده (قطعهنمونه) از تجزیهواریانس دوطرفه استفاده شد. برای مقایسه میانگین زیتوده و اندوخته کربن لاشریزه بین دو توده جنگلی از آزمون تی غیرجفتی استفاده شد. برای مقایسه میانگین صفات لاشریزه و نیز صفات خاک در بین سالهای تحقیق از آزمون دانکن استفاده شد. آنالیز آماری دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 16 انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تراکم توده و انبوهی تاجپوشش در توده دانهزاد خالص (72 درخت در هکتار) بیشتر از توده دانه و شاخهزاد (57 اصله در هکتار) است. در توده دانه و شاخهزاد میزان زیتوده و اندوخته کربن رویزمینی (به ترتیب 93/29 تن و 46/14 تن در هکتار) کمتر از توده دانهزاد خالص (به ترتیب 17/60 تن و 78/29 تن در هکتار) بود. میانگین زیتوده و اندوخته کربن لاشبرگ ریز در توده دانهوشاخهزاد کمتر از توده دانهزاد بود. میانگین زیتوده لاشبرگ ریز و درشت در توده دانهوشاخهزاد به ترتیب 95/4 و 52/1 تن در هکتار بود. میانگین وزن خشک لاشبرگ ریز و درشت در توده دانهزاد خالص به ترتیب 24/6 و 32/1 تن در هکتار به دست آمد. میانگین اندوخته کربن لاشبرگ ریز و درشت در توده دانهوشاخهزاد به ترتیب 77/2 و 83/0 تن در هکتار و در توده دانهزاد خالص به ترتیب 81/3 و 72/0 تن در هکتار برآورد گردید. درصد کربن آلی لاشبرگ ریز و درشت در توده دانه و شاخهزاد به ترتیب 20/45 و 79/38 درصد و در توده دانهزاد خالص به ترتیب 02/44 و 34/39 درصد به دست آمد. میانگین درصد کربن آلی و اندوخته کربن خاک در توده دانه و شاخهزاد (به ترتیب 01/2 و 11/70 تن در هکتار) کمتر از توده دانهزاد خالص (به ترتیب 09/2 و 67/79 تن در هکتار) بود. رطوبت خاک در هر توده تغییرات سالیانه داشت و میزان آن در توده دانه و شاخهزاد کمتر از توده دانهزاد خالص بود. اندوخته کربن خاک تحت تأثیر معنیدار سال قرار داشت و مقادیر آن بین سالهای اجرای پروژه اختلاف معنیدار نشان داد، درصورتیکه مقدار اندوخته کربن لاشبرگ ریز در سالهای پژوهش و قطعات نمونه تفاوت معنیدار نشان داد و مقدار اندوخته کربن لاشبرگ درشت تغییرات معنیداری نشان نداد. در هر دو توده جنگلی مورد مطالعه، بیشترین سهم میزان کربن اندوختهشده متعلق به خاک بود و پس از آن متعلق به اندوخته کربن رویزمینی بود.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که اندوخته کربن تودههای بلوط ایرانی در قسمتهای مختلف زیستی آن تحت تأثیر ویژگیهای کمی و کیفی تودههای بلوط بوده و تغییرات آن در سالهای مختلف بسته به ویژگیهای توده فرق میکند. بر این اساس تودههای جنگلی دانهزاد که کمتر از تودههای دانه و شاخهزاد دچار تخریب شدهاند، عملکرد اکولوژیکی بهتری داشته و این کارایی خود را در میزان بیشتر اندوخته کربن رویزمینی، لاشریزه و خاک نشان دادهاند. نتایج حاصل از کمیسازی میزان ذخیره کربن در قسمتهای زیستی مختلف جنگلهای بلوط نشان داد که جنگلهای بلوط نقش قابلتوجهی در ذخیره کربن دارند که در کنترل دی اکسیدکربن جو موثر است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1402/5/24 | پذیرش: 1402/11/10